- زاده الله
- خدا آنرا بیفزایاد، خداش زیاده کناد، گیسوش - زاده الله - یک قیر ظلام دندانش - صانه الله - یک کاروان گهر. (خاقاآنی)
معنی زاده الله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خدا زیاد کناد، افزون کناد خدای، یا زاد الله تقدیسها. خداوند پاکی او را افزون کناد، (چون من از حضرت مقدسه نبوی امامی - زادالله تقدسیها - بفرمان امام حق... . بدین زمین آمدم
خدا او را بر اندازد
زیور خدا پیرایه یزدان زینه الله نه اسب وزین باشد زینه الله جمال دین باشد، (حدیقه)
خداوند او را نگاه داراد، (هرچه رفتست از عطیتهای ایشان تاکنون حاطه الله وزوبیک احسان مفرد میرود) (انوری) یا حاطهم الله. خداوند ایشانرا نگاهدارد، (لشکرت حاطهم لله چو پی خصم روند بخدا گر رهشان سد سکندر گیرد) (ظهیر)
جمله فعلی دعایی) خدای او (مرد) را تایید کناد، یا ایده الله بنصره. خدای اورابه پیروزی خویش تایید کناد، یا ایدهاالله خدای او (زن) را تایید کناد خ
خدا او را نگه داراد خدا او (مرد) را نگه دارد، گیسوش - راده الله - یک قیروان ظلام داندنش - صانه الله یک کاروان گهر. (قاآنی)
افزون کناد خدای